مروارید مهر

آنچه باید گفت

مروارید مهر

آنچه باید گفت

بزن باران

سلام

خیلی وقت است که چیزی در این مکان نگفته ام. ولی خیلی مطلب نوشته ام و خوندم. بیانیه تحلیلی، صد جور نامه نگاری و کلی مسائل دیگه.

یک هفته است که شب ها قصد می کنم که بنویسم ولی خستگی  امان نمی داد که دست به تایپ بشوم. به گمانم یکی از سخت ترین دوران زندگی را می گذرانم. فشار هایی را تحمل میکنم که گاهی  وقت ها فکر می کنم برایم خیلی زود است. نامردی ، ناملایمتی، نگاه های بسیار بد از افرادی که نمی شناسم، مشکلات مالی و تهمت هایی مثل دروغ گویی و دزدی و.. . کمی روی رفتارم اثر داشته کمی خلقم عوض شده. هر کدام یک جور اذیت کننده است.

 

*خیلی وقت است که از مدرسه خبر ندارم و اصلا این حالت را دوست ندارم. قربونش برم که جلسه هفتگی هم حال خوشی ندارد و نمی دانم در چه وضعی است.


**26 مهر ، سالگرد متولد شدنم گذشت.امسال خیلی متفاوت بود. کادویی از دوستام گرفتم ارزشمند بود. ولی ای کاش همون پیراهن را می گرفتند.

 

***مسئولیت سنگینی که دارم باعث شده که کمی اخلاقم تغییر کند. هرچند که کمی طبیعی می دانم ولی در این جور مواقع است که انسان امتحان می شود. بالاخره مسئول شدن باعث می شه که هم جاذبه پیدا کنی و هم دافعه. به نظرم می رسید که اگر همچنان به روند سابق ادامه بدهم یعنی این که دوستانه بخواهم کارها را به سرانجام  برسونم یعنی  این که درس و کلاس را تعطیل کنم. به همین جهت کمی جدیت را به کار گرفتم که عوارض آن همان بی صبری و بد اخلاقی است. تلاش بر این است که بتوانم این آسیب را بگیرم. اگر دوستانم کمک کنند.


****شورای صنفی پلی تکینک یک بیانیه داد آن هم از نوع تحلیلی. با این که بعد رسانه ای گسترده پیدا کرد اما خیلی ها معتقد بودن که چرا زیاد نوشتی و ما حوصله خواندن نداریم. البته فکر می کنم که بهترین تشکر از اعضای شورای صنفی این است که حاصل دست رنجشان را بخوانند اما این خیلی ناراخت کننده است که اصلا هیچ نظری در مورد محتوایش ندهیم و به جرم طولانی بودن شورای صنفی را نکوهش کنیم. مثلا ادعا داریم که منتقد وضع موجود هستیم و نگران آینده خود. فکر می کنم کمترین کار ممکن در شرایط خفقان امروز گرفتن اطلاعات باشد. به هر ترنیب شورای صنفی به وظیفه خود که همان اطلاع رسانی به دانشجویان در مورد وضعیت رفاهی و آموزشی بود عمل کرد و  از این اطلاع رسانی سربلند بیرون آمد. و امیدوارم باز هم به تلاش خود ادامه دهد و پشتوانه دانشجویی خود را حفظ کند.


*****بگذریم از اوضاع و احوال نظام که خیلی ناجور است و من به شدت نگران هستم، وضعیت اسفناک تورم  همراه با رکود، بالا رفتن دلار، طرح تحول اقتصادی دولت، قضیه آبروریزی کردان وزیر کشور(وزیر کشوری که امنیت کشور دست اوست به راحتی دروغ می گوید و با عدم استغفای خود بر دروغ خود پافشاری می کند، ای کاش امام بود و یه کاری می کرد)، اخیرا هم که آمدن برای جلوگیری از استیضاح رشوه دادند، خدا به خیر بگذراند. دلم بیشتر برای آن کسانی می سوزد که برای این مملکت خون دادند شکنجه شدند و درد کشیدند، حالا وضعیت را این طوری می بینند.  در تازه ترین سخنرانی هم که گفتن حرفهای انتخاباتی زودهنگام است و باید مواظب دشمن بود. باز هم دشمن.



ا******87 داریم در حد تیم ملی. عالی، خیلی اهل دل اند .در واقع دانشجو هستند. یک برنامه کوه داشتیم خیلی قشنگ خودشون برگزار کردند. از هماهنگی خوبی برخوردارند امیدوارم تا آخر دوران دانشجویی هم همین طور باشند.


نظرات 4 + ارسال نظر
بامی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://bamdad67.persianblog.ir

بابا چرا شاکی میشی حالا، آخرش که خوندمش...!

محمد امین پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:59 ب.ظ http://line26

سلام قربونت برم تو که تنها نبودی خیلی ها اعتراض داشتند

samz سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ

agha manam takzib mikonam manam khundam hamun moghe!chera takhrib mikoni :D

حمید یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ق.ظ http://weblog.hamidcity.com

درک میکنم این فشار رو! ما هم دقیقاً همین مشکل رو داشتیم: بدخلقی، خستگی، نامردی دیدن و ... امیدوارم هر چه زودتر از این مسئولیت خلاص بشی:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد