-
سلامی دوباره
جمعه 6 شهریورماه سال 1388 23:35
ماه رمضانُ آدم رو به فکر کردن و نوشتن دعوت می کنه. من سابقه خوبی در نوشتن ندارم. اما بازهم هوس نوشتن دارم. هر چند که می ترسم از اوضاع و احوال امروز انسان را از نوشتن باز می دارد. منتظر باشید
-
ترم جدید
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 15:27
سلام به لطف خدا ترم ششم از دوره کارشناسی را شروع کردم. ترمی که شاید نقطه عطفی در تاریخ زندگی و یا شاید کشور باشد. کلی کار جدید برای خودم تعریف کرده ام. و همچنین انگیزه زیاد برای موفقیت در درس. به امید خدا. تا بعد...
-
مادربزرگ رفت
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 23:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 مادری بی پیرایه که دلی به زلالی آب و به صافی شیشه داشت. عمری را ایوب وار در رنج بیماری سپری کرد و با...
-
روزهای سخت من
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1387 18:26
سلام 87/ ریاضی/ خانه نشینی/ درس / شنبه/ صبح/ خوابگاه نجات / سعید عربلو /قطع پا/ آسانسور /بی کفایتی/مدیر کل دانشجویی / تحصن / سکوت / مذاکره/ دعوا / بی معرفتی/ تهدید / وکیل / شنود / شب به سلامت خانه رسیدن/ شکر خدا / آشتی / شورای صنفی / توافق/ 16 آذر / کمسیون موارد خاص / پشتیبانی دانشکده / رفتن یا ماندن / تردید در مسیر...
-
سرمقاله
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 11:56
این مطلب در اولین شماره خبرنامه شورای صنفی پلی تکنیک تهران به قلم این حقیر منتشر شد: پس از ماهها انتظار شورای صنفی دانشگاه توانست مجوز انتشار نشریه خود را کسب کند. ارگان رسمی شورای صنفی به عنوان فراگیرترین تشکل فعال در سطح دانشگاه نقش تعیین کننده در پیشبرد اهداف صنفی دارد. رسیدگی به مسائل و مشکلات متعدد صنفی دانشجویان...
-
بزن باران
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 01:44
سلام خیلی وقت است که چیزی در این مکان نگفته ام. ولی خیلی مطلب نوشته ام و خوندم. بیانیه تحلیلی، صد جور نامه نگاری و کلی مسائل دیگه. یک هفته است که شب ها قصد می کنم که بنویسم ولی خستگی امان نمی داد که دست به تایپ بشوم. به گمانم یکی از سخت ترین دوران زندگی را می گذرانم. فشار هایی را تحمل میکنم که گاهی وقت ها فکر می کنم...
-
عید فطر مبارک
جمعه 12 مهرماه سال 1387 02:24
ماه رمضان تمام شد.منتظر صف های طویل سلف هستیم.به برکت دستاورد های دولت کریمه نهم. عید همگی مبارک
-
یارب مباد کس را مختوم بی عنایت
دوشنبه 8 مهرماه سال 1387 00:23
باز هم سلام بالاخره کلی از کارهایم که همیشه گوشه ای از ذهنم گرفته بود، تمام شد. در خوب برگزار شدن و یا نشدن هر کدام از آنها دیگران باید قضاوت کنند. در کل اگر کم کاری کردم شرمنده ام. آنچه که پیش بینی می کردم محقق شد، خدا در ماه مبارک رمضان با زبان روزه، قسمتم کرد که طبقه 8 یکی از دانشکده های دانشگاه را ببینم. حوادث...
-
ورودی جدید
جمعه 22 شهریورماه سال 1387 22:14
سلام ورودی های جدید (87 ها) آمدند، درست مثل دو سال پیش ما. تجربه خاصی بود. ای کاش می شد از برنامه ای که اجرا شد و صحنه هایی که دیدم فیلم برداری می شد. یکی از اولیا پرسید آقا اگه مراسم سخنرانی که برای ما گذاشته اند را نرم چی می شه گفتم:هیچ، ریاست دانشگاه حرفی برای گفتن نداره. خندید و رفت. کلی از من در مورد رشته و...
-
آزادی، رها بودن
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1387 01:06
سلام نمی دانم چه حکمتی است که نمی توانم به موقع پست بدهم.عید مبعث کجا اغاز ماه مبارک رمضان کجا؟ یکی از بزرگترین مطالبی که خیلی با آن حال می کنم. آزاد بودن، رها بودن از همه چیز و بنده یکی بودن، برای یکی مردن است. چقدر این مطلب می تواند برای ما مصداق پیدا کند. این موضوع هنگام کار در تابستان برای من خیلی مطرح بود. و در...
-
عید مبعث
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1387 23:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA سلام ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش تا سر کشم من جرعه ای ازساغر و پیمانه اش امروز آسمان با زمین سخن گفت.امروز خدا انسان را به این باور رساند که می تواند بزرگ باشد، می تواند آسمانی باشد. امروز...
-
من و 18 تیر
سهشنبه 18 تیرماه سال 1387 18:59
بزن باران که دین را دام کردند شکار خلق و صید خام کردند سلام امروز 18 تیر 1387، نه سال از حماسه جنبش دانشجویی ایران می گذارد. چقدر دوست داشتم که آن دوران دانشجویی را تجربه می کردم. قبل از هر چیز می خواستم در روز استقلال جنبش دانشجویی یاد کنم از سه یار دبستانی در بند پلی تکنیک تهران. یاد کنم از احمد، مجید و احسان....
-
دو ساعت، مسئولیت، دروغ
شنبه 11 خردادماه سال 1387 09:15
سلام معذرت می خوام که دیر به دیر مطلب می دهم.واقعا سرم شلوغ شده است، مسئولیت گرفتن همین عوارض را هم دارد.این مطلب را می گذارم احتمالا مطلب بعدی را بعد از امتحانات پایان ترم می فرستم.کجا دنیا به خاطر یک روز(18 تیر) امتحانات یک دانشگاه را در مدت کمتر از 10 روز برگزار می کنند؟ و اما بعد: اولین نکته ای باید بگم این است که...
-
صبر
جمعه 30 فروردینماه سال 1387 02:25
به نام حضرت دوست سلام،امسال یه حال و هوای دیگه ای داره.بهار بدون بارش،گرمای عجیب و اتفاقات دیگه. اول-من دارم داغون می شم.دوستانم در زندان دارند ذره ذره آب می شن و من نمی توانم یا شاید می ترسم که کاری برای آنها انجام بدم.به خدا گریه داره.من نمی دونم این قضات {...} می فهمند یا نه.هر وقت چشمم به چشم مادرم می خوره یاد...
-
سفرنامه نوروزی
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1387 00:59
سلام: اول از همه سال نو رو به همه تبریک می گم.امسال رو خوشبختانه به خوبی و با سفر آغاز کردم. سعی می کنم در ادامه گزارشی از سفرهایم بگویم.ولی دلم می خواست کمی در مورد سال 86 صحبت کنم.سال 86 را برعکس 4سال قبل از آن، در کنار خانواده آغاز کردم.سال ثبیت و پاگیر شدنم در دانشگاه بود.سال تجربه بود.تجربه دوستان جدید در یک اردو...
-
ظلم ظالم،جور صیاد،آشیانه ام داده برباد
پنجشنبه 23 اسفندماه سال 1386 20:11
سلام قبول دارم که تصمیم گیری برای شرکت در انتخابات 24 اسفند سخت است اما باید آستین بالا زد.چشم بر روی بزرگترین آرمانمان ببندیم و در یک انتخابات غیر آزادانه و غیر عادلانه شرکت کنیم.باید همراه شد.پدر می گوید که این بار هیچ نیازی به تبلیغات گسترده نداریم.فقط باید اسم نامزدهای روشن تر و اصلاح طلبانه تر رو اعلام کنیم.چون...
-
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب...
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 23:42
سلام این قدر در این مدت اتفاقات مختلفی افتاد،که اصلا داشت یادم می رفت که میشه این جا هم حرف زد.انتخابات شورای صنفی،حضور شیخ اصلاحات در دانشگاه،اعلام نتایج پایانی صلاحیت های انتخابات مجلس هشتم،هفته شهدای مدرسه و اردوی فارغ التحصیلی،گستاخی یک نشریه دیگر به مفیدیها،اخبار متنوع و جالب پیرامون دولت نهم و رییس جمهور و البته...
-
کوهی دیگر
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 20:52
سلام داغ داغ گفتم که از کوهی که امروز رفتیم بنویسم.قبل از این باید بگم که دوستان مثل خود من حال نظر گذاشتن ندارند،ولی آخه منم بفهمم که حرفهام چرت هست یا نیست،همین جور کانتر بالا می ری و کسی هم نظر نمی ده. بعد از مدتها،کلی این ور و اون ور کردن عده ای از بچه های دانشکده توانستند تا به بهانه کوهنوردی دور هم جمع...
-
جمهوری اسلامی ایران
سهشنبه 23 بهمنماه سال 1386 18:41
روزگاری را سپری می کنیم که قابل توصیف نیست.خیلی پیچده شده است.معلوم نیست که آیندگان چگونه با این قضایا می توانند تحلیل و تصمیم بگیرند.مقامات ارشد نظام از قانون و قانون مداری حرف می زنند.مسئولین دولتی از رعایت کامل قانون می گویند.مسئولین نظارتی بر نظارت اصولی و غیر سلیقگی تکیه می کنند.اما عده ای حرف از جفا و ظلم آشکار...
-
شب مهمانی
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1386 01:51
سلام ترم سوم که یک هفته ای هست که تمام شده است ولی پروژه های رشته من تا امروز ادامه داشت.تمام شد. و من تنها سه روز تعطیلی دارم.و این از برکات نظام آموزشی ماست.خدا را شکر. از این فرصت استفاده کردم و بعد از مدتی دوستان را به خانه دعوت کردم و خوشحالم که آمدند البته عده ای هم نیامدند.جای همه خالی ست. بچه ها پس از یک سری...
-
آغاز تعطیلات
چهارشنبه 3 بهمنماه سال 1386 14:43
سلام، امتحانات بالاخره تمام شد.راحت شدم.به برکت بارندگی و سرما طولانی شده بود.اگر خدا بخواهد درسی را نمی افتم.در دوران امتحانات مطلب را نوشتم که نتونستم منتشر کنم.فعلا همون را میذارم تا بعدا: در این مطلب مربوط به روز تاسوعا حرف برای گفتن زیاد دارم،ولی یاد یه جمله از دکتر شریعتی می افتم که "سرمایه هر دلی حرفهایی است که...
-
آسمان
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 21:49
به نام حضرت دوست حدود ده روزی است که پدر برای برگزاری امتحانات پایان ترم به شهرمون رفتند و به خاطر شرایط جوی دیر آمدند.دراین مدت با وجوداین که تلفنی زیاد صحبت کردیم ولی جای خالی پدر در خانه محسوس بود.خیلی ها حالا می گن که خوب حالا چکار کنم.اصلا به ما چه،مقصودم این است که نیاز ما به پدر مخصوصا در این سن وسال زیاد...
-
یک پست دیگر
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 22:38
بعد از مدت ها، عرض سلام: 1-آقاجون به صورت علنی گفته شد: سهم ایران از دریای خزر 11/3 درصد است.یعنی ای ایرانیان سهم 50 درصدی شما از این دریاچه به 11/3 درصد کاهش یافت.در عوض شما از نعمت سوخت هسته ای روسیه بهره مند شدید.در ضمن کشور دوست وبرادر روسیه با شما همراه تر و مهربان تر شده است.به همه دوستان توصیه می کنم اینجا را...
-
خفقان
شنبه 17 آذرماه سال 1386 03:04
سلام: خیلی حرف برای نوشتن دارم.این چند روزه،روز های بازگشت به خود بود.کمی ناشی از امتحانات وکمی هم ناشی از دانشجو بودن وکمی هم ناشی از خوب درک شدن. رشته عجیب و غریبی دارم.به جرات می تونم بگم که کاملا با بقیه مهندسی ها متفاوت است.از حل مسئله بگیر.از روش تدریس استاد تا وضعیت فیزیکی دانشکده .از بیخ فرق داره. ولی به یک...
-
بالاتر کجاست؟
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 23:39
بنده در دوران دبیرستان در وبلاگ یکی از بهترین معلم هایم قلم فرسایی می کردم.یاده گدشته افتادم واین مطلب را سه سال پیش در ترنج نوشته بودم برداشتم و تغییری در آن دادم.جوونی کجایی که یادت بخیر باز گفتم که: بالاتر کجاست؟ گفت :بالا تر جهانی دیگر است عالمی کز عالم خاکی جداست. پهن دشت آسمانی بی انتهاست باز من گفتم که بالاتر...
-
روزی سخت
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 00:29
1-یه پیشنهاد می کنم تا می شه کمتر شوخی کنید.چون دیشب و امروز به خاطر یه شوخی بچهگانه کلی اذیت شدم.فشار روحی سختی بود. 2-اعتصاب غذا انجام شد.مدیریت بی غیرت و احمق دانشگاه فکر می کرد با تغییر غذا و پر زرق وبرق کردن غذا می تونه جلو اعتراض دانشجویان را بگیره. دو تا صحنه را توصیف می کنم: از سمت دانشکده معدن به سمت سلف حرکت...
-
اعتصاب غذا
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 00:03
به نام حضرت دوست سلام 1-باید عرض کنم که مطلب قبلی برای وبلاگ محفل نوشته بودم که انتشارش در مروارید مهر را بی فایده ندیدم.یکی از دوستان عزیزم که خیلی وقت او را ندیدم،در محفل نظر قشنگی گذاشته که بخشی از آن را می گم: ما از این دینداری صوفی، پریشان گشته ایم زیر تیغ بی وفایی مهد، حرمان گشته ایم گرچه دین حق پرستان باعث...
-
طه
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 07:48
سلامی دوباره: خوشبختانه در فضایی قرار گرفتم که افراد به دنبال تفکر وبحث وصحبت هستند:چه در محیط دانشکده (هم مطالب علمی و هم مطالب اجتماعی)چه در محیط دانشگاه،چه در جمع 26 های عزیز،چه در جمع فعالین دانشجویی. یکی از این موارد شرکت در جلسه تفسیر مهندس لطف الله میثمی است.فردی که نماد امید ملت ایران برای رشد وتوسعه...
-
کاربرد IT در بیمارستان
پنجشنبه 24 آبانماه سال 1386 22:48
بعد از مدت ها یه جا رفتم که از رفتار کارکنان آن کاملا راضی بودم.خوش خلق و مهربان.کارهایی هم که انجام می شد از روی روال و کاملا منطقی بود.دعا می کنم که هیچ وقت اتفاقی نیفته که مجبور بشیم بریم بیمارستان.اما اگه رفتیم، بیمارستان خوبی بریم که فقط به فکر بیماری خودمون باشیم.والبته یه بیمه خوبی هم پیدا کنیم که در گیر هزینه...
-
آغازی دوباره
چهارشنبه 23 آبانماه سال 1386 22:23
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم ملک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین سلام دوباره: بعد از یک سال تصمیم گرفتم که دوباره بنویسم.قبلا ترس از آن داشتم که آنچه می نگارم،مدرکی شود یا حد اقل موجب شناخته تر شدن بنده شود.ولی یک...