به نام حضرت دوست
حدود ده روزی است که پدر برای برگزاری امتحانات پایان ترم به شهرمون رفتند و به خاطر شرایط جوی دیر آمدند.دراین مدت با وجوداین که تلفنی زیاد صحبت کردیم ولی جای خالی پدر در خانه محسوس بود.خیلی ها حالا می گن که خوب حالا چکار کنم.اصلا به ما چه،مقصودم این است که نیاز ما به پدر مخصوصا در این سن وسال زیاد است.تصور از دست دادن این نعمت خیلی عذاب آور است.
متاسفانه دوست بسیار عزیزم دکتر منصوری(دانشجوی پزشکی تهران است که ما از سال سوم به او دکترا دادیم،پشتکار زیادی داشت و دارد) پدرش را از دست داد.خدایش رحمت کند.نمی دانم که چگونه تحمل می کند ولی از خدا می خواهم که کمکش کند. امیدوارم با توکل بر خدا و قبول واقعیت چون همیشه به راهی که در آن مشترکیم ادامه دهد.برای شادی روحش صلوات.
عجب اوضاعی شد.برف آمد دولت کشور راتعطیل کرد.به هر دلیلی.یکی هست که محاسبه کنه که این نعمت الهی چقدر به کشور ضرر وارد کرده است.با همه قشنگی و با همه برکتش.برای من که بد نشد.دو تا امتحان پرید.به قول خواهرم:گنجیشک پر،کلاغ پر،اسمبلی پر،زبان پر.
زمان عجیب می گذرد.اول سخنرانی می کنند که مردم ما هوشیارند.انتخابات باید با شور ونشاط باشد.بعد می گویند که دشمن برنامه ده ساله ریخت ولی ملت هوشیار بودند و 23 تیر رخ داد.نمی دونم تعطیلی دانشگاه ها در 18تیر های سالهای اخیر به خاطر هوشیاری مردمه یا قطعی برق.اجازه نمی دهند که تو این روزهای سرد و برفی با خیال راحت درس بخونیم.
به راحتی مخالفان ومنتقدان را به ارتباط با دیگران متهم می کنند.کسی نیست که به این انسانها یادآوری کند آنان که امروز منتقد شما هستند روزگاری سفارت اشغال می کردند و جزو اولین کسانی بودند که در جنگ تحمیلی اسیر شدند.نمی دونم آن زمان آقایان کجا بودند و چقدر مطرح بودند.البته نمی خواهم تسخیر سفارت را تایید کنم اما به هر حال این افراد در اوج جوانی و در رادیکال ترین حالت و در یک حرکت کاملا مستقل و بدون دخالت حاکمیت در قالب جنبش دانشجویی این کار را انجام دادند.درست یا غلط بودنش را در جای دیگر باید مشخص کرد.اما این حرکت را می توان مصداق روشنی از بیگانه ستیزی دانست.می گویند که حمایت آمریکا از هر فرد و گروهی در ایران مایه ننگ است،نمی دونم که حمایت کشور دوست و برادرمان روسیه از افراد و یا گروههای داخلی مایه افتخار است و یا مایه... .
درست می گویند که وقتی نمی توانی از عملکرد خود دفاع کنی باید رقیب را تخریب کنی.وقتی نمی توانی از مجلس و دولت حاضر دفاع کنی باید علیه گذشتگان سخن بگویی.وقتی بهترین حرکت یک مجلس قانونی و ملی را نهی می کنند، فکر نمی کنند که ممکن است ملت ایران بزگترین مانع و مخالف اصلاحات در چارچوب قانون اساسی را بشناسند،و آن گاه به این نتیجه برسند که باید طوری دیگر با حاکمیت سخن بگویند.آن زمان است که دیگر ... .بر خود می بالم که توانستم به عنوان یک جوان ایرانی در تحصن غرورآفرین نمایندگان مجلس ششم،شرکت کنم تا از نزدیک با نظرات نمایندگان آشنا شوم.
فقط یک جمله دیگر: ان الله لایُغیر ما بقوم حتی یُغیروا ما بانفسه
همدانشگاهی عزیزمان علی عزیزی بعد از 60 روز از عزتکده اوین آزاد شد.سرحال تر از همیشه ،که باعث امید و شعف است.ولی همچنان سه آذر اهورایی،احمد و مجید و احسان علیرغم دستور قاضی و سپردن وثیقه همچنان در زندان هستند.این هم از عدالت علوی حضرات.
با این که بسیاری از دوستانم خبر ندارند که این جا می نویسم همین طوری کانتر وبلاگ الکی داره زیاد میشه،دوست عزیزم بهزاد لطف کرده است که اطلاع رسانی کرده که ازش تشکر می کنم.لو رفتم.
یک ناشناس به من پیام کوتاه زده است که کاش می فهمیدی که عقل اشتباه می کنه اما احساس نه.بنده خدا خودش را هم معرفی نکرد. به هر حال تامل برانگیز بود و متفاوت.
در راستای شعر پست قبلی:
مسافران قطار
همان مسافت بین دو ایستگاه،از راه
درین قطار به سر می برند،خواه نخواه
دو ایستگاه که می دانی اش:تولد-مرگ
وجود مختصری در میانه دو عدم
به نام عمر،که آن هم چو خواب می گذرد!
سلام
نمیدونما قبول دارم که هرکس به اندازه خودش باید زحمت بکشه ولی خوب اینم بدون به قول خودت(نه به قول خدای خودت) ان الله لا یغیر........
یعنی خدا هم تا این جماعت نخوان کاری نمیکنه دیگه چه برسه به .. یعنی بدترین چیز اینه که مردم یه جا اینقدر به هر دلیلی گرفتار نون شب بشن که رو بقیه چیزا نتونن وقت بذارن البته من در مورد دلیلش نمیتونم به این راحتی اظهار نظر کنم