شب مهمانی
سلام
ترم سوم که یک هفته ای هست که تمام شده است ولی پروژه های رشته من تا امروز ادامه داشت.تمام شد. و من تنها سه روز تعطیلی دارم.و این از برکات نظام آموزشی ماست.خدا را شکر.
از این فرصت استفاده کردم و بعد از مدتی دوستان را به خانه دعوت کردم و خوشحالم که آمدند البته عده ای هم نیامدند.جای همه خالی ست. بچه ها پس از یک سری رایزنی و مذاکره پیرامون "رد صلاحیت ها" و "امید به آینده" مشغول تماشای یک فیلم ترسناک هستند.یکی از بچه ها که به بهانه این که ،خانواده تنها هست زود رفت.یکی دیگر هم باید می رفت.یکی دیگه هم از بس برای ما تو سایت زحمت می کشه خسته بود و خوابش برد.بقیه سر حال و مشغولند.

اخبار تلخی این مدت داشتیم.مرگ دانشجوی سنندجی برای من خیلی ناگوار بود.آن نیمچه اعتمادی که برایم مانده بود،از بین رفت،شباهت الان مملکت با اواخر دوران پهلوی زیاد شده است.
حوادث غزه برای هر انسانی آزار دهنده است.تنها چیزی که می توانم بگویم این است که از ما مسلمین است که بر ما مسلمین است.
شاید تکراری باشد که دوباره قضیه رد صلاحیت ها را بیان کنم.تنها سابقه برخی از داوطلبین اصفهان را می گویم:
همسر شهید،فعال مسلمان کارگری در دوران قبل از انقلاب و نمایده دوره 5 و 6 مجلس شورای اسلامی،یار و قار حضرت آیت الله خمینی،فعال دانشجویی دوران انقلاب،عضو شورا مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سالهای 59و 60،عضو سابق شورای سردبیری روزنامه اطلاعات.
این وقایع راستی عبارت"هر انقلابی به فرزندان خود هم رحم نمی کند " را نشان می دهد.