مروارید مهر

آنچه باید گفت

مروارید مهر

آنچه باید گفت

روزی سخت

1-یه پیشنهاد می کنم تا می شه کمتر شوخی کنید.چون دیشب و امروز به خاطر یه شوخی بچهگانه کلی اذیت شدم.فشار روحی سختی بود.
2-اعتصاب غذا انجام شد.مدیریت بی غیرت و احمق دانشگاه فکر می کرد با تغییر غذا و پر زرق وبرق کردن غذا می تونه جلو اعتراض دانشجویان را بگیره.
دو تا صحنه را توصیف می کنم:
از سمت دانشکده معدن به سمت سلف حرکت می کردم.یه گربه یواشکی با کلی ترس اومد یه تیکه جوجه برداشت ،و برد که بخوره .
به گفته بچه ها بسیجیان عزیز از ظرف بچه جوجه بر می داشتند و می خوردند(از نظر شرعی برای آنها هیچ مشکلی وجود نداره)و با انداختن پاکت سیگار و آشغال در ظرف ها از ظروف عکس می گرفتند.خودم به چشم دیدم که دبیر سابق انجمن بسیجی از ظرف بچه ها گوشت برداشت و خورد.ازش پرسیدم چرا؟
گفت اینا شبه ناکه من بعدا پولشو رد می کنم.
آقایونی که این همه مدعی اسلام هستند،....
حیف که باید به حرف samz گوش کنم وگرنه.

3-تو را به خاطر دوست داشتن، دوست دارم


نظرات 3 + ارسال نظر
g چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ب.ظ

بامی چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.bamdad67.persianblog.ir

na agha joon, shookhi vase jesmo roohe adam lazeme, fek kon age gharar bashe ye rooz biaim daneshgaho shookhi nakonim...kolli bad mishe ha!!

یک دوست یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:13 ق.ظ




آغاز
دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداس .من به پایان دگرنیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد